- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
کل دین، تفسیر قرآن، حرف حق این مطلب است حُبّ مولایم علی اصل و اساس مذهب است مصطفی فرمود او حق است و حق هم با علیست شک ندارم یاعلی ذکر شریف یارب است در غـدیـر خـم نـبی فرمود با امر خـدا هر که در ذهن خودش تصویری از او میکشد سورۀ توحـید را بر هر سر مو میکشد در غـدیـر خـم نـبی فرمود با امـر خـدا در غـدیـر خـم نـبی فرمود با امـر خـدا در غـدیـر خـم نـبی فرمود با امـر خـدا در غـدیـر خـم نـبی فرمود با امـر خـدا در غـدیـر خـم نـبی فرمود با امـر خـدا هر که مولایش منم مولاش باشد مرتضی
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
به نام عشق میگفتم غزل در وزن لیلا را به ساز عشق میخواندم تمام خواندنیها را که شاید لحظهای، آنی، ببیند دیدهام رویی وحیران همچو آئینه، بغل گیرم تماشا را
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
تکیهگاهِ مؤمنات و مؤمنینِ خویش کرد دستهایش را گرفت و اصل دینِ خویش کرد آیـۀ « ألـیـوم أکـمـلـتُ لـکُـم » را تـا ابـد شاهد عـیـنی دین راسـتـینِ خویش کرد
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
قـطـره حـریف شـوکـت دریا نمیشود نـور عـلـی به ظرف دلی جا نمیشود زیـبـاتـرین تـجـلـی گـفـتار حیدر است نـام عـلـی که میشـنـوم شـاد میشـوم شیـریـنیاش چـشیـده و فرهاد میشوم حصن حصین عبد گنهکار حیدر است مهـر عـلـی دهـد به دلِ مـردهام حیات جز خوان رحمت و کرمش تا دم وفات ذکر عـلی اگر به لب آید عـبادت است از عشق او درون دل ما حرارت است تنها عـلی امیر و امام من است و بس جز او نـمیروم سوی دربار هیچکس من روز و شب برای نجف گریه میکنم یـاد غـروبهای نـجـف گـریه میکـنم مثـل امیـر ما که فـقـیـرانه کرد زیست گـشتم نبـوده هیچ امیـری نگـرد نیست هرچه دم از علی بزنم باز هم کم است نامش برای هر دل غمدیده مرهم است هر دو خـلیـفـه از دل خـیـبر گریخـتند هی لاف میزدنـد، در آخـر گـریخـتند تـیغ عـلـی فـقـط سـرِ فـرمـانده میزند هرگز کـسی حـریف نبـردش نمیشود در پـیـش منـکرش عـلنی جار میزنم نـام غــدیـر را حـسـنـی جـار مـیزنـم شـأن نــزول آیــۀ اکــمــال دیـن شــده بر خـاتـم رسـول مـکـرّم نـگـیـن شـده اول پیـمـبـر امر ز بـالا گـرفت و بعـد یک خطبه خواند و ذکر تولا گرفت و بعد اقـرار بر ولایت عـظمی گرفت و بعد بر روی دست، دستِ علی را گرفت و بعد تـوحـید بیولای عـلی یک توهّم است دوریّ از غـدیـر متاعـش تجـسّم است حُـب عـلی نـوشـته شده در صحـیـفهام لعـنت به منـکـران عـلـی شد وظـیفهام در روز حشر منکر او رو سپید نیست حتی درون جـنگ بمـیرد شهـید نیست آن دم که بر مخالف حـیدر شود عتاب شیعه درون جنّت و او میچشد عذاب در راه انـتـشـار مـطـاعـن نـشد تـلاش ما جار میزدیم در این روزگار کاش دنیای بیغـدیر جـسارت به خاتم است از نحسی سقیفه جهان غرق ماتم است دنـیـای بیغـدیـر به جـنـجـال میرسد تـیـر خـلـیـفـه تـا تـه گــودال مـیرسـد
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
غـدیر عـید ستم دیده گان دورانهاست به حق رسیدن حقدار و مزد انسانهاست غـدیر عرش خـدا در دل بیـابانهاست قسم به صبح که روشنترینِ پیمانهاست غدیر ختم به خیری دین و اسلام است بدون بـاورش اسلام بیسرانجـام است غـدیـر آمـده تـا ایـنـکـه راه گـم نـشـود از آسـمان شـرف نـقـش مـاه گـم نشود پس از رسول خـدا تکـیهگاه گـم نـشود و تا قـیـامت حـق راه و چـاه گـم نشود غدیر مرز حـیات نـفاق و ایـمان است غـدیـر مـاه تـریـن اتـفـاق دوران است غــدیـر آمـده تـا پـایـههـای دیـن بـاشـد صـراط روشن دلهای مـؤمـنـین باشد کلام قـاطع وحی است و بالیـقـین باشد رسالـت نـبـوی مقـصـدش هـمـین باشد بـگــو نــبــی خـــداونــد بـا دلـی آگــاه بـگـو بـرای هـمـیـشـه عــلـی ولـی الله فروغ چـشم جهان است روشنای علی دمی نـفـس نـکـشـیـدیـم بیولای عـلـی چـکـامهای نـسـرودیم جـز برای عـلی بمیرد آن دل اگر نیست خاک پای علی نوشـته بر دل من با حـروف لـم یـزلی «علی امام من است و منم غلام علی» اذان بدون عـلی از اساس مردود است نـمـاز دشـمـن حـیـدر گـنـاه آلـود است عبادتی که عـلی را نداشت نابود است بگو به منکر او در مسیر نمرود است ضلالت است نمازی که بیعلی برپاست عبادت است علی یا علی که بر لب ماست جهان جهان شده از فیض نور همسر او نوشـتهانـد حـیـا را ز حجـب دخـتـر او منـور است زمین از حضور قـنـبر او هـراس مـرگ نـدارد حـیات نـوکـر او "رواق منظر چـشم من آشیانۀ اوست" بگو به کعبه که این عشق خانه، خانۀ اوست خـدا غـزل نـسـروده مگـر برای عـلی سخن نگـفته مگر اینکه با صدای علی چه سینهچاک شده کعبه در هوای علی به روی شانـۀ احـمد نـشـسته پای علی فـقـط ولایت حـیـدر کـمـال دین گـردید علی امـیـر سـرافـراز مـؤمنـین گـردید کسی که یک نفـسش را ثواب دنیا بود کسی که هـم نفـس بیقـرار زهـرا بود کسی که روشنی جان و نفس طاها بود عـلی امـیـر جهـان مـقـتـدا و مـولا بود چو ذولفقار که خم گشته از جلال علی مگـر بخـواب بـبـیـند کسی زوال عـلی خـدای خـالـق مـنـان عـلـی عـلی گـوید به صفحه صفحۀ قرآن علی علی گوید نـبـی زمانـۀ بـحـران عـلی عـلی گـوید حـسین در دل میـدان عـلی عـلی گـوید قسم به کعبه علی سرپناه عرش خداست و شانههای نجف تکیهگاه عرش خداست قسم به لقمۀ پاکی که ارثم از پدر است نجف همیشه برایم ز قبله قبله تر است جهان بـدون نجف آسمان بیقـمر است دلم ز دشمن حیدر همیشه بر حذر است اگر چه نام عـلـی روح بر تنم دادهست "فَـمن یَمُت یَرَنی"شوق رفـتنم دادهست
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
بر زلف یار تا که گره خورد کار ما ما را خـریـد احـمـد عـالـی تـبـار مـا پس رفت بر جهاز شـتر شهـریار ما سـنـجـیـد بـا ولایت حـیـدر عـیـار ما ذی الحجه شد به یُمن ولایت بهار ما میگفت مصطفی سخن از جانب خداست بعد از من این علی به جهان شاه و مقتداست هرکس جدا شود ز علی از خدا جداست هان! گوش کن کلام محمد چه آشناست یـادآوری عـهــد الـسـت و قــرار مـا در گـفـتـن پـیـام خـدا اهـتــمــام کـرد پس پیروی ز غیر علی را حرام کرد تا روز حشر بر همه حجت تمام کرد عـالـم به احـتـرام مـحـمـد قـیـام کـرد راضی شد از حبیب خودش کردگار ما دست خـدا و بـانی ایـجـاد، مـرتـضی بـر انـبـیا مـربی و اسـتـاد، مـرتضی تنها خـوشی این دل ناشـاد، مرتضی چون وعدۀ «یمت یرنی» داد مرتضی با شوق مـرگ میگـذرد روزگـار ما آن سروری که یکّـه یل کـارزار بود هرشب برای جمع یتـیـمان قرار بود لطفش به جن و انس و ملک بیشمار بود نعلین شاه هر دو جهان وصلهدار بود عـالـم فـدای وصـلـۀ نـعـلـیـن یـار ما از صحن او که هم دل و هم اختیار برد زائر برای سرمۀ چشـمش غـبار برد با یک امـیـد آمـده بـود و هـزار بـرد هـر کس ز خـانـۀ پـدری یادگـار برد انـگـشـتـری "دُر نـجـف" یـادگـار ما ریـزه خــوران اشــرف اولاد آدمـیـم هرجا رویم تحت عـنایـات پـرچـمـیم مدیـون روضهایم، اگر شـاد با غـمیم بعـد از غـدیـر چـشم به راه محـرمیم گـریـه بـرای خـون خـدا اعـتـبـار مـا روح عـبـادت از تن کـعـبه جـدا شده رفته حسین و سعی و صفا بیصفا شده خـون خـدا مـسـافـر دشـت بــلا شـده بـا اهـل بیت راهـی کـرب وبـلا شده برده ست فکر غـارت خـیمه قرار ما
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
خـبر آورد جـبـریل امـیـن از عـالم بالا بمان ای رحمت اللعالمین در قلب این صحرا بگو من کنت مولا هر که دارد عشق پیغمبر برایش مرتضی باشد امام و سرور و مولا علی بن ابیطالب، عزیز حضرت زهرا پس از تو حجت الله است در عالم به امر ما تمام انبیا و اوصیا و اولیا از خلقت آدم همه صف بستهاند از اشتیاق حضرت لیلا همه خوبان عـالم بیقـرار لحـظۀ بیعت برای بـوسه بر دست عـلی عـالی اعـلا ملائک جمله مشغولند در عرش برین حق به ذکر یا علی مولا علی مولا علی مولا کمال دین و نعمت منجلی شد در غدیر خم امامت را سپرد آن دم به حیدر، حضرت طاها مصابیح الدجی، نور الهدی، ذریۀ عصمت به زیر پای او هفت آسمان شد قطره از دریا ملائک صف کشیدند از غدیر عشق تا افلاک به گرد دست مولا در طواف و مُحرم و شیدا چکید از نور پاک پنج تن یک قطره بر عالم و زآن ذرّه سرشته روح و جان شیعیانش را غدیر خم بود تبریک گو بر حضرت مهدی بخواه از حق ظهورش را که باشد رسم هم عهدی خدا در خلقتش فرموده بسم ربک الحیدر وجودش منجلی گشته ز نوری خالص و اطهر علی تـفـسیر ناب آیـههای سـورۀ انسان زلال عصمت و ایمان، انیس سورۀ کوثر سپس فرمود اکمل دینکم یا احمد محمود پس از تو مرتضی فرمانده است و هادی و رهبر بگو پیغمبر خاتم به این امت که تا محشر خدا یاری کند هرکس که مولا را شود یاور ز سمت قدسیان کبریا میبارد این نجوا یدالله است این دستی که بالا برد پیغمبر اولی الامر است و برهان و امام اولین حیدر صراط المستقیم است او امیرالمومنین حیدر ولی الله، عبدالله، سیف الله و باب العـلم وصی مصطفی و بوتراب و فاتح خیبر علی اعظم، علی اکرم، علی اول، علی آخر عزیز جان پیغمبر، امام المتـقـین حیدر علی افضلترین عابد، علی قاضی، علی داور علی میزان ایمان و عمل در وادی محشر غدیر خم بود تبریک گو بر حضرت مهدی بخواه از حق ظهورش را که باشد رسم هم عهدی
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
حال و هـوایت را به سـر دارم حـسابی آقـا هــوای یـک سـفــر دارم حـســابـی من واقـفـم تو خـوبـی امـا من هـمـیـشه آقــا بــرایـت دردســر دارم حــســابــی هرگز چنین انگـور خوش نقـشی ندیدم وقتی شراب تو از این انگور ناب است من میخورم دیگر چه جای اجتناب است مـا رعـیـت زهـرا، مـسـلـمان غـدیـریم دست تو داده خـلـقت هر دو جـهـان را کون و مکان و هستی و حتی زمان را اهـل عــلـی آبــادم، آبــادم عــلـی جـان
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
بـا نــام بــلـنــد او نـوشــتـیـم از زلـفِ کـمـنـد او نـوشـتـیم تـلـخـیم ولی شـکـر فـروشیم تـا از لـبِ قـنـد او نـوشـتـیـم از اَشـهــدُ اَنَّ عـشــق مــولا یعـنی به پـسـنـد او نـوشـتـیم آزاد شــدیـــم از دو دنـــیـــا خود را که به بند او نوشتـیم ما را به لب نجـف نـوشـتـند ای تـاکـترین سـبـویِ مـستی ای پاکـترین وضوی مـستـی ما مرد شراب عـشق هستـیم ای جـانـم از آبـروی مـسـتی سـاقـی چـه کـنـیم آتـشـیـنـیـم مُــردیـم در آرزوی مـسـتـی برخـیز که تر کـنـیـم امـشب از نامِ عـلـی گـلـوی مـسـتی بـا نــاد عــلـی بــزن نـوایـی از کـوثـر عشق آب خوردیم از جام عـلی شراب خوردیم انـگـور ضـریـحِ نـقره کوبیم عمریست که نابِ ناب خوردیم از شَـعـشـعـۀ حضور گرمیم تـا پـرتــو آفـتــاب خـوردیـم سـوگـنـد نـمـیرویـم جــایـی مـا نـان ابــوتـراب خـوردیـم دلــدادۀ بــی اراده هــسـتــیـم بر روی جهاز، ناگهان گفت در حـلـقۀ جمع حاجیان گفت فـریـادِ عـلی عـلـیش پـیـچـید بالاتـر از اوج آسـمـان گـفت دیروز به دوش او عـلی بود امروز عـلی علی بجان گفت شد محضرِ مرتضی شرفـیاب جبریل؛ چنین نفسزنان گفت ای مـیـر وزیـریات مبارک آورد اگــر خـــدا عـــلــی را تـا گـم نـکـنـیـم مـا عـلـی را رو کـرد بــرای آفــریــنــش یک جلوۀ مرتـضی عـلی را حق داشت نـبـی کسی نبـیـند او دیده که را؟ که را؟ علی را حک کرد پیمبر از همان روز بر خـاتـمِ خـویش یا عـلی را تا کـعـبـۀ مـؤمـنـیـن نـمیشد ای وای اگــر قــدم بـکــوبـد با تـیـغِ دو دَم دو دَم بـکـوبد او یک تـنـه صد سـپـاه را با یک جـذبـۀ خود بـهـم بکـوبد زینب خود مرتضی است وقتی فــریـاد سـرِ ســتــم بـکــوبـد از حضرت حیدر است ارثش عــبــاس اگـر عـلـم بـکـوبـد تا تیغ خود از غلاف برداشت گـیـرم کـه خـیـال خــام دارد این خـصـم هـمیشه دام دارد گیرم که همیشه کینه توز است یــا نـــقــشــۀ انــتــقــام دارد ما شیـعـۀ مـرتـضی شـدیم و این سـیـره چـنـین پیام دارد: ما را چه غم از هزار دشمن ایـــرانِ عـــلــی؛ امــام دارد مـا فــاتــح قــلــۀ جـهــانــیـم آئین عـلی همیشه جاریست آئـیـنهای از شکوهِ باریست آئـیـن عــلـیست رادمــردی دور از ستم و سیاه کاریست آئـیـن عـلـیست دسـتـگـیری آئین علی گذشت و یاریست آئـیـن عــلـی عــلـی بـســازد در راه حـسین سربداریست من را بـبـریـد سـرزمـیـنـش
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
زمین لبخند زد صد شاخه گل از خار بالا رفت کنار برکه وقتی از بلندی یار بالا رفت خودش را باخت خورشید از خجالت آب شد وقتی علی با نور فوق العاده و سرشار بالا رفت جهازِ خوش سرانجام شترها منبرش میشد وقار آورده! با زیـباییِ بسـیار بالا رفت به دستش آیۀ «ألیوم أکملتُ لکُم» گل داد عیار شیعه از آن روز در بازار بالا رفت چنان ماهی که حتی منکرش طاقت نیاورد و برای دیدنش رندانه از دیـوار بالا رفت پر از«مَن کُنت»مولا شد تمام دشت و سمت کوه نـوای تهـنـیت یا حـیدر کـرار بالا رفت یقین دارم نبی خود جانشینش را معمّم کرد گمانم از همانجا حرمت دستار بالا رفت الهی بشکند دستی که دلدل کرد و با کینه برای بیعتِ با او کمی دشوار بالا رفت!
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
کامِ خود را در نجف، پُر از گهر باید نمود با علی گفتن، جهانی پُر شکر باید نمود با ولایِ حـضرت حـیدر امیـرالمومنین سینه را بر آتش نفـرت سـپر باید نمود تا بماند پرچـمش افـراشته در نُه فـلک مثلِ عـلامه امـیـنـیها خـطر باید نمـود خواندنِ نهج البلاغه عینِ قرآن واجب است بر کلامِ نـاطـقِ قـرآن نـظر بـاید نـمود هرکجا که خدشهای وارد شود بر شیعیان جامۀ رزمِ شجـاعـت را بـبَـر باید نمود مرگ بر تکفیری و بر داعش و بر ناصبی دشـمنِ شـیـر خـدا را دربـدر باید نمود در غدیر خم طلب کن از خدا روزِ فرج با دعـا شـامِ تبـاهی را سحـر باید نمود ذوالفقار حیدری امروز دست مهدیاست خصم را با ذوالفقارش در شرر باید نمود
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
بـاز هـم آئـیـنـههـا عــیــدِ ولایـت آمـده شیـعـیانِ مـرتضی! وقـتِ ضیافت آمده خنده را از لب نیاندازید عیدِ واقعیست سیـنه چـاکانِ عـلی هـنگـامِ بیعـت آمده کینه معنایی ندارد پس محبّت پیشه کن صد بـشارت لحـظـۀ عـقـدِ اخـوّت آمده در غدیر خم نمایان شد همه اکمالِ دین کیست این مولا؟ که آقای دو عالم میشود هر که خصمش شد نصیبِ او جهنّم میشود در غـدیر خم به جوش آمد عنایاتِ خدا هیچ میدانی که بیمهرِ علی دین باطل است با ولای مرتضی هر عیب و نقصی کامل است در غدیر خم شریعت شد ولای مرتضی ما عـلی گویانِ عـالم را خـدا کرده جدا ایزدِ یکـتا به دستِ مصطـفی کرده جدا این کلامِ نغز میدانی ز ختم الانبیاست
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
خدا میخواست بنویسد که بسمالله یعنی چه! صراط المستقیمش چیست آیا؟ راه یعنی چه؟ بفهماند به مهر و ماه اصلا ماه یعنی چه! به شاهان جهان گوید مراد از شاه یعنی چه؟ خدا از خود نوشت و در دلش منظور دیگر بود خدا میخواست در خلقت علی نقش آفرین باشد علی یک نسخه از ذات خودش روی زمین باشد از اول تا همان آخر همین را گفت پیغمبر خدا با خلق حیدر جلوۀ خود را نشان داده پس از آن یاعلی گفته به آدم روح و جان داده به آدم گفت برخیزد ز جایش یاعلی گوید عـلی را حاکم ملـک سلیمانی خود کرده دلش را مخزن اسرار پنهانی خود کرده هر آنکس که نجف رفتهاست مهمان خداوند است عـلی دروازۀ عـلم نـبـی، دروازۀ قـرآن عـلی راز هـمان اعجـاز بیانـدازۀ قرآن من از نهجالبلاغه شرح قرآن را درآوردم علی معمار این جان و علی معیار ایمان و علی سالار انسان و علی سردار میدان و همه اینها علی هست و علی تنها همینها نیست خـدا از اول ایـجـاد تـا حـالا عـلی گـفـته فقط در وصف حیدر “لا فتی الا علی” گفته دریغا! دشمنانش مرتضی را درک میکردند اگر حیدر به یک سو رفت و عالم سوی دیگر رفت نجات از آنِ آن فردی است که دنبال حیدر رفت صراط المستقیم است و به جز حیدر صراطی نیست برای پیکر ایمان، امیرالمومنین سر بود تماشای جـمالش از عـبادات پیـمـبر بود نبود از عشق تعریفی، علی معشوق زهرا بود کسی که بیعلی باشد قیامت کور خواهد بود رفیق مرتضی در غصه هم مسرور خواهد بود جهنم چیست غیر از اینکه از حیدر جدا باشم؟ گدای مرتضی مُلک دو عالم را نمیخواهد اسیر عشق حیدر غیر ازین غم را نمیخواهد مگو یوسف که بعد از این زلیخا را نمیخواهی برای ماتـمی جز مـاتـم مـولا نمیسوزم مرا آتش بزن جانا که جز اینجا نمیسوزم دلی که پر شد از عشق علی آتش نمیگیرد
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
خیالش باز، شعری بر لبم بیاختیار آورد که اوصاف علی طبع مرا اینگونه بار آورد کلاف شعر دارم، سالها کارم غزل بافیست دراین بازار آشفته، علی تحسین کند کافیست نوشتم شاعرش هستم، عجب وهم و خیالاتی نوشتم بیعلی هیچم، چه توضیح اضافاتی نوشتم شمس؛ دیدم گنبدش زیباتر از آن است نوشتم کعبه و دیدم نجف بالاتر از آن است به قرآن سر زدم دیدم علی گویا تر از آن است نوشتم عرش؛ دیدم مرتضی اعلیتر از آن است شبیه جبرئیل از درک این اوصاف درماندم صد و ده بار امشب قل هوالله احد خواندم من از شوقش زمین خوردم، ولی مولا بلندم کرد همیشه یاعلی گفتم، علی از جا بلندم کرد سَر و سِرّ مرا با او، کسی جز او نمیداند علی نادیده میبیند،علی ننوشته میخواند چه بهتر ازهمین اول بگویم حرف آخر را کسی از ابتدا تا انتهـا نشناخت حـیدر را کسی نشناخت حیدر را به غیر از مصطفی وقتی گره زد دست خود را سخت در دست خدا وقتی به چشم حاجیان شور تماشا میرسید آنروز کنار برکهای دریا به دریا میرسید آنروز نگاه نافذ احمد، زمین را در تصرف داشت زمان هم از نبی انگار دستور توقف داشت نفسها حبس شد، در سینهها خوف و رجا افتاد بدون همهـمه زنگ شترها از صدا افتاد زمینِ گرمِ صحرا از پریشانی سراسر بود همه باخویش میگفتند آیا حج آخر بود؟! نبی فرمود بسم الله، ای ارض و سما بشنو! گواهی باش ای تاریخ! پـیغـام مرا بشـنو دوباره صحبت از اسرار خلقت میکنم آری ولی این مرتـبه اتمام حجّـت میکنم آری تفاوت در میان حق و باطل چیست، معلوم است؟ بدون این خبر اسلام کامل نیست، مفهوم است؟ نمانَد زحمت پیغمبران بیهوده، ای مردم! نه اینکه حرف من باشد خدا فرموده، ای مردم! نبی همدوش مولا آسمانها را هوایی کرد خدا از شاهکار آفـرینـش رو نمایی کرد نبی فـریاد زد، بر عـالـم و آدم مسـلم شد عـلیّ بن ابیطـالـب، ولیالله اعـظـم شـد برای خاتم پیغمبران جز او نگینی نیست شهادت میدهم جز او امیرالمومنینی نیست شکاف کعبه آیا ماند در نزد شما مغفول؟ طواف مرتضی کردید آری (حَجُّکم مقبول) الهی گُر نگـیرد آتش خامـوشِ بعضیها الهی که بسوزد پنـبۀ در گوش بعضیها پیمبر گفت آری انتظار آمد به سر دیگر ازین دنیای فـانی بـستهام بار سفـر دیگر وصیت میکنم هرکس که من مولای او هستم بداند این علی هارون و من موسای او هستم که عقبی بیعلی فانی و دنیا باعلی باقی غدیر خم به جوش آمد؛ الا یا ایها الساقی! امام المتقین، عین الیقین، حبل المتین، حیدر عَماد الآصفین، شمس المبین، یعسوب دین، حیدر علی غایب، علی حاضر، هُوالاوّل هُوَالآخِر علی پنهان، علی پیدا، هُوَالباطن هُوَالظاهر (اَشدّاء علی الکـفار) قَـتّال العرب؛ یعنی جهان از شوکتش فریاد زد: یاللعجب، یعنی خـدا وقت تماشـایش، دلِ بیطاقـتی دارد خوشا قنبر برای خود چه اعلی حضرتی دارد پناه آهِ مظلومان کجا فکر خلافت داشت؟ علی بیتاج و مسند نیز بر دلها حکومت داشت برایش فتح خیبر مثل تفریحی در اوقات است دلِ مسکین به دست آوردنش فتح الفتوحات است میان جنگ هم شمشیر او چون تیغ جراحیست اگر خون ریخت، درمان کرد، اعجازش یداللهیست ریاضت دیده هم از خاک با جادوگری، زر ساخت هنر او داشت که از خاک پای خود ابوذر ساخت عوالم را ببین، آتش علی دریا علی گفته که حتی دشمنش در وصف او (لولا علی) گفته علی هرگز نمیبندد به روی هیچ کس در را کسی از ابتـدا تا انتها نشناخت حـیدر را
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
در کویری که به دریای کرم نزدیک است عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است در مـقـامـت دهـنـم بـسـته بـمـانـد بـهـتر نخـلها اشک تو را زیر نظـر داشتهاند رودهـا از جَـرَیـان تـو خـبـر داشـتـهانـد ابرها با کـرمت مـایـۀ رحـمـت شـدهانـد شمّهای هست ز اوصاف تو حیدر بودن لافـتـایـی شـدن و سـاقـی کــوثــر بـودن نـفـسـت عـطـر نـفـسهـای مـحـمـد دارد نیست بودیم ولی در حرمت هست شدیم متـفـرّق شـده بـودیم که یـکدست شـدیم عطر «اَتمَمتُ عَلیکُم» همه جا را پر کرد اولین مرحلۀ عشق، پـریشان شدن است اجر همراهی تو بوذر و سلمان شدن است در شـب قـدر بـه آوای جـلـی مـیگـویـد
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
ای که جانم فـدای این جـانـان عـیـد مبعـث غـدیر را قـربـان هـمۀ حرف در هـمین آیـهست و نـبـی بـیـمـه کـرد ایـمـان را روی دسـتش گـرفت قـرآن را در دلش شـور و التهـاب افتاد به لب مرتضی چه لبخندیست حیدر و مصطفی چه پیوندیست دو دلاور دو دلــبــر دلــبــنــد حرفی از بخـشـش کـثـیر نبود بـهـر اسـلام یک امـیـر نـبـود گر نبی خـاتـم النـبـیـیـن اسـت علوی زادهام سرودم علیست رشته رشته به تار و پودم علیست مـثـل زهــرا شـده تـرانـۀ لـب زیـنـبـش ربـناست جان زینب جانِ جانـان ماست جان زینب میپـرم با دلم به عـشـق عـلی بـانـوی اعــظـم جـلـیــلـه مـدد حـضـرت مـریـم قـبـیـلـه مـدد صبر تو ذوالفـقـار برّان است چون دراز است پیش تو دستم چـشـم بر لطف دیگران بسـتم نام تـو ذکـر ربـنـای من است تو بهاری خـزان نخـواهی شد بـحـر آبی و دهـر مـاهـی شـد در کـنارت سـکـیـنه را داری
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
دل از همان زمان هوایی و اسیر عشق شد که قبل خلق دلبران علی امیر عشق شد حقیر میشود هر آنکسی که نیست با علی امیر شد کسی که پیش او حقیر عشق شد اسیـر عـشق او که بـنـده هـوی نمیشود بنده نشد هوائـیـش مگر اسـیر عشق شد فرشتگان قـرب حق از او مدد گرفتهاند چرا که جبرئیل هم دخیل پـیر عشق شد برای پـیـرو صـراط مـسـتـقـیـم تـا خـدا بزرگراه کربلا- نجـف مسـیر عـشق شد نوشـته روی لـوح سـیـنه تـمام شـیعـیان غدیر روز پُر غرور بینظـیر عشق شد شراب می چکد ز دفترم که امشب از شعف شده است نعره قلم علی علی نجف نجف شـدنـد بــنـده کـرامــتـش تــمـام جـودهـا رکـوع کـردهاند در بـرابـرش عـمـودها قیام کـرده کـعـبه پـای قـامـت قـیـامتـش که حُـب اوست عـلـت قـبـولی سجـودها وجود اوست روح دین، بگو به منکر علی قبول نیست سجده و رکـوع بی وجودها مگر به لطف مرتضی شویم عاقبت بخیر وگرنه شد ضرر بـدون او تـمام سـودها همانکه چـارچـوب دین بـنا شده بـنام او همانکه بغض و حُب اوست معنی حدودها علیست ناخـدای کـشـتی نجـات تا خـدا علیست بـدر حـق نمای لـیـلةالـمـبیتها شدند عرشیان و فرشیان خراب بادهاش جهان بنا شده فـقـط به پـاس خانوادهاش نمی شود نصیب هرکسی صراط مرتضی فقط حلال زاده میرسد به پای جادهاش هزار سال رفته از شب عروج، همچنان به گوش عرش میرسد صدای فوق العادهاش اگرچه یکه تاز شده به تخت شاهی جهان ندیده بر تنش کسی به جز لباس سادهاش نگاه ذوالفقار او بس است اینکه جان دهند سپـاهِ در مـقـابـل از سـواره و پـیـادهاش همانکه طفل او به یک نگاه مرده زنده کرد مسیح هـم نـفـس نـمیکـشـید بیارادهاش نشسته در جوار حق کسی که باعلی نشست هر آنکه گشت بنده علی شده خداپرست قسم به بغض بیسپر، قسم به آه ذوالفقار که بوده دین همیشه زیر دِین شاه ذوالفقار به غیر ثروت خدیجه زنده مانده دین حق به گـفـته نبی همـیشه در پـنـاه ذوالفـقـار کسی که عدل میچکد از آستین جبر او کشانده یک سپاه را به دادگـاه ذوالـفـقار سپاه ظلمتی که کرده است بین دست شمس میان ظهـر رؤیت هـلال مـاه ذوالـفـقـار هر آنکه شک کند فقط کمی به حق مرتضی به کفر محض میرسد ز دیدگاه ذوالفقار قسم بحق بهشت هم به این شعف نمیشود هیچ کجا برای من مثـل نجـف نمیشود
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
غـمها که به سر آمد آغـاز ظـفـرها شد الوعـده وفا! روز دندان به جگرها شد چشمان پیـمبر هم معـطـوف گذرها شد حـجّـاج رسـیـدنـد و پـایـان سفـرها شد وا کرده بـغـل برکه بر روی مسافـرها گـویا که خـدا داده سـوغـات به زائرها انقدر جهـاز آمد کوهی شد و بالا رفت چشمان همه سویش من باب تماشا رفت احـمد به فـراز آن هم شانه مـولا رفت موسی سوی طور آمد بر عرش مسیحا رفت مـوقـوفۀ حـیـدر بود هر خط بـیـانـاتش یک جمله به توصیفش یک جمله به اثباتش میگفت که ای مردم فرمانده لشگر کیست هرچند پیمبر نیست هارون پیمبر کیست سرمایه اسلام و از اهل جهان سر کیست شمشـیر رسول الله کرار دلاور کیست انگـشـتر ایـمان را همواره نگـین بوده بر شانه من رفـته مـعـراج نشـین بوده یا رب به علی بوده یک عمر دعای من هروقت زمین خوردم بوده ست عصای من جانم به علی بند است جان داده برای من بیواهمه در بـسـتر خوابـیده بجای من وقتی به رکوع آمد طعنه به سلیمان زد خیبر جلویش پا شد وقتی که به میدان زد مغرور نبود اصلا هرچند شجاعت داشت از زندگی اش دل کند با مرگ رفاقت داشت با نان جوین خوش بود از بس که قناعت داشت حرفی نزد از مردم هرچند شکایت داشت بایـد به دل مـؤمن عـشـقی ازلـی بـاشد بر هر که امامـم من مأمـومِ عـلی باشد من میروم ای امت زیر نظرش باشید تنها نشود یک وقـت مثل سپـرش باشد روزی نرسد داغی روی جگرش باشید با آتش و با هیزم در پشت درش باشید روزی نـرسد باشـد در بین شـما تـنهـا در پیش نگـاه او سـیـلی بخـورد زهـرا کاری نکـنید از درد شـبها بـشود بیدار از درد کبودیها از زخم نوک مسمار زینب ببرد ارث از این سوختن و آزار یثـرب برسد تا شام کـوچه برسد بازار یک سر بروی نیزه یک خواهر جان بر لب وای از اثر شـلاق وای از کـمر زینب
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
ما نـور دل از مركز خـورشید گرفتیم با مـهـر عـلـی جـلـوۀ تـوحـید گرفـتـیم عـطر عـلـوی زین گـل امـیـد گرفـتـیم با خـاطـرۀ عـیـد عـلـی عـیـد گـرفـتـیم از خّم غدیرش همه دم سرخوش و مستیم ما خـاك نـشـین ره او بـوده و هـسـتـیم تنها نه دلم زمزمه پـرداز غـدیـر است مرغان سحر را به لب آواز غدیر است عیسای نبی مات ز اعجاز غدیر است موسی همه جا حیرتش از راز غدیر است در وادی مـوعـود و در آن آیـنــۀ راز بـا حـكـم خـدا داد نـبـی بـر هـمـه آواز این نور خدائی كه مرا مهر منیر است سرچشمۀ جوشندهای از خیركثیر است محـبـوب ترین خلـق خداوند قـدیر است تنها همه جا اوست كه بر خلق امیر است ایـن است عـلـی آیـنـۀ قـدر و جـلالـت كردم به همه خـلـق من ابـلاغ رسالت ای مـردم آگـاه عـلـی رهـبر دین است مـولا به شما مـردم اسلام هـمین است برمكتب ایمان و شرف یار و معین است مهرش همه جا بهرشما حبل متین است هركس كه بود یار علی یار رسول است با مهر علی طاعت مخلوق قبول است این آیـنـه، تـوحـیـد نـشان است بـدانـید گـنـجـیـنۀ ایـمـان و امـان است بدانـیـد افـضل ز هـمه خلق جهـان است بدانید او گـلـشن سـرسـبز جـنـان است بدانید هركس كه جدا شد ز علی اهل جهیم است آگاه از این حرف خـداوند عـلـیم است اســلام جــز او قـافـلـه ســالار نــدارد دین غـیـرعـلی یـار و مـددكـار نـدارد هر كـس به ولای عـلـی اقـرار نـدارد بـا گـلـشن فـردوس سـر و كـار نـدارد سرچشمۀ عشق و شرف و نور غدیر است بیبهره ز مهرش به صف حشر فقیر است آن روز دل از زمزمه خاموش نمیشد غم با دل پُر شـوق هم آغـوش نمیشد امروز دل خلـق پـرُ از جـوش نمیشد گر خـاطـرۀ عـشـق فـرامـوش نمیشد افـسـوس كه پیـمانۀ پـیـمان بشكـسـتـند با غـصب خلافت به خلافت بنـشـستند با آنكه علی جان نبی و دم هستی است با آنـكـه دلش آیـنـۀ محـرم هستی است با آنكه شب و روز علی درغم هستی است مظلوم ترین رهبر این عالم هستی است گـفـتـند اگرچه به همه خلـق امیر است آغـاز غـریـبی عـلی روز غـدیـر است بنویس«وفائی»كه علی چشمۀ نوراست انـوار ولایش شجـر وادی طـور است او مظـهر الطاف خـداوند غـفـور است در حشر مرا مهر علی برگ عبور است جز او به صف حشر مرا هم نفسی نیست غیر از علی و آل علی دادرسی نیست
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
اگـر چه رتـبـۀ او در غـدیـر معـنا شد ولی حـقـیـقـتِ این مـرد دیـر معنا شد قـسـم به معنیِ آیـاتِ "هَـلْ أَتى" با او هـمـیشه حـقِ یـتـیـم و اسـیـر معنا شد همین که دستِ علی در غدیر بالا رفت برای بـارِ نـخـسـتین "امیـر" معنا شد کسی مطابقِ هارون برای موسی بود برای حـضرتِ طـه وزیـر مـعـنـا شد کسی که وقتِ رکـوعِ نـماز میبخـشد فـقـط به دستِ علی دستگـیر معنا شد همان علی که ابرمردِ فتحِ خـیـبر بود همان که وقت نبردش "دلیر" معنا شد کتابِ فـضلِ عـلی قـرنها نوشته شده ولی حـقـیـقتِ این مـرد دیـر معـنا شد
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
اذکار تـسـبـیـح مـناجاتـم طرب داشت محراب گـویا نیت عرض ادب داشت شام سقـیفه مُرده و صبح غـدیـر است یکـتـا خـدا، یکـتـا عـلی، یکـتـا پیـمبر تکـلـیف را روشن نـمود آنجا پـیـمـبر اتـمـام حجّـت کرد با گمراه و بدخـواه از دشمنانش پست و بیبنـیادتر نیست از بـنـدۀ حـیـدر کـسـی آزادتـر نـیست اسـم علی حک شد به گردنـبـند زهرا بیبیست شخص فاطمه آقاست حیدر مـادر بـتـول و حضرت باباست حیدر هرکس که مهر حـیدر و زهـرا ندارد در خشکسال حسرتم باران دلم خواست من بیسر وسامانم و سامان دلم خواست شکرت همینکه سایهات را کم نکردی عالی نجف، اعلا نجف، والا نجف بود یکتا نجف، زیبا نجف، رویا نجف بود اذن پــیـاده رفـتــنـم را مـرتـضـی داد هر چند ما از سـیـنـه چاکـان شـمائـیم عـبد نجـف هسـتیم و لنگ کـربـلائـیـم آهـسـتـه آهـسـتـه بـنـی هـاشـم مـیآیـد بر روی لبها خنده هست و نیست ناله دارد به دور نـاقـههـا از نــور، هـالـه این کـاروانیهـا چـقـدر اطـفـال دارند آغوش گرم مادری با شیـر خوارهست تنـظـیـم لالائـیـش هم با گـاهـوارهست هم کاروان، خورشید و هم مهتاب دارد اینـجـا نـخـنـدیـدنـد بر چـشـم تـری هم اینجا نبـردنـد از کسی انگـشـتـری هم امـسـال شـاید یک مسـلـمـان آب آورد
: امتیاز
|